Saturday, November 17, 2007

دانشجو و اعتراض1


اینجا چرا ساخته شد، باید بگویم که در داستانک نوشته‌ای راجع به دوستان دربند پلی‌تکلنیکی‌ام نوشتم و بحثهایی که پس از آن در گرفت، به اینجا منجر شد. در مورد چگونگی‌اش باید از رکانا بسیار تشکر کنم که انجامش داد و پیگیرش هست.

یادم می‌آید که یکی از بحثها این بود که اینگونه اعتراضات اصلاً می‌ارزد؟ آیا سودمندی دارد یا خود این "تندرویها" (به زعم بعضیها) باعث بدتر شدن و یا خراب شدن مسیر "اصلاح" می‌شود؟
سوالی که از خودم پرسیدم آن بود که مرز آرام بودن و آرام مبارزه کردن تا کجاست؟ تا کجا اگر جلو بیایند می‌توانی ساکت مبارزه کنی؟ هر کسی کِی و چگونه لبریز می‌شود؟ شروع عملیات انتحاری هر کسی چگونه اتفاق می‌افتد؟ آیا همه آدمها لزوماٌ نقطه شروع انتحار دارند؟

به تعداد دانشجویان دربند اضافه شده و اضافه هم خواهد شد. هرکسی اعتراض کند به شدیدترین نحو مجازات می‌شود. از همینجا شروع می‌کنم، معتقدم شرایط حال حاضر دانشگاهها "بدترین" است. اخراج، تعلیق و بازداشت براحتی اتفاق می‌افتد و کسی هم نمی‌تواند بدون هزینه اعتراض کند. در این شرایط من – بعنوان کسی که کنار گودم، درسم تمام شده و خطر اخراج از کعبه آمال ایرانیان تهدیدم نمی‌کند- نمی‌توانم که انتظار داشته باشم همه دانشجوها مثل گذشته اعتراض کنند . همان موقع‌ها هم تعداد کسانی که حاضر بودند برای حرفهای که می‌زدند هزینه‌های واقعی را پرداخت کنند بسیار کمتر از سیل جمعیت بود. آن موقع در هر صورت هزینه‌ اعتراض خیلی خیلی کمتر بود ولی همان موقع‌ها هم سیل جمعیت صدها نفری که با هم یار دبستانی را دست در دست می‌خواندند با یورش 20 نفر از طیف با عقاید مخالف ( که معمولاً از اعضای بسیج دانشجویی یا همفکران آنها بودند) براحتی شکافته می‌شد.
آن روزها کنار گذاشتن یک دانشجو از دانشگاه برای هیات رئیسه داشگاه هزینه سنگینی داشت، اعتراضات گسترده دانشجویی، مطبوعات، فعالین سیاسی و حقوقی و... حداقلش بود. این روزها تعلیق و اخراج راحت‌ترین کارها شده است. بخاطر این هزینه سنگین به خودم اجازه نمی‌دهم بگویم که دانشجویان کنونی کم‌کار تردند یا بی‌خیال‌ترند.
چیزی که می‌توانم بحثش را کنم این است که چگونه شد که هزینه اخراج دانشجوها که باید توسط مدیریت دانشگاه پرداخته می‌شد، اینقدر پائین آمده است؟
خفقان جواب خوبی است، آنرا برای جامعه عمومی و مطبوعات کاملاً قبول دارم ولی محیط دانشگاه روشن بود، خاموش کردنش به این راحتی نبود، اخراج دانشجو تابو بود و الان نیست؛ چه شد و چرا؟

دوست دارم حرفهایم خوانده شوند، مورد بررسی قرار بگیرند و نقد شوند. دوست دارم این بحث و این چراها بعنوان دغدغه فکری‌ام با کمک شما پیش رودند.
by abouzar

6 comments:

Anonymous said...

قبلا ها مطمئن بودم که اعتراض کردن درست است، حق را باید بی پرده
گفت و نباید محافظه کاری کرد.
اما حالا این طور فکر نمی کنم، وقتی طرف تو آدم خیر خواهی نیست، منطقی ترین حرف هایت هم اثری نخواهد داشت،
الان دکتر حسابی رو که آرام و بی سر و صدا کارش را انجام داد مقایسه می کنم با انقلاب و همه کسانی که کارشان خیلی صدا کرد و هدفشان را خیلی فریاد زدند ،
دکتر حسابی یک روز احساس دین کرد و فکر کرد که ما دانشگاه لازم داریم، او هم با آدم های نفهمی طرف بود، می توانست اعتراض کند، برگردد خارج و در نفهمی بالا دستی ها آی و اوی راه بیندازد، اما توانست در ملاقاتی که با رضا شاه داشت اجازه ساختن دانشگاه را بگیرد،

Anonymous said...

مطمئنا به رضا شاه نگفت که این به صلاح مردم است، این برای بالا بردن فهم مردم است،
ولی حرفی زد که شاه خوشش بیاید و قبول کند،
دانشگاهی ساخت که این همه آدم حسابی تحویل داد و اگر هم انقلابی شد پشتوانه اش دانشجویان دانشگاه بودند که سال ها پیش یک نفر بی صر وصدا بذر کار خیرش را کاشته بود
د

من دوست ندارم مثل بعضی های حکم قطعی بدم و همه چیز را ببرم زیر سوال، اما می تونم بگم تشخیص من این است که دکتر حسابی که آرام و بی سر و صدا کارش را کرد در تغییر فرهنگ مردم و بهبود زندگی و بالابردن فهم ها خیلی موثر تر بوده تا
خیلی های که هدف های زیباشون رو فریاد زدند و همه فهمیدند


خلاصه کلام اینکه بذرهای خوب بکاریم ، روی فرهنگ بچه هامون کار کنیم، برای عوض کردن فکرها تا روستاها تلاش کنیم،

اکثریت جمعیت ما مردم عادی ، روستایی و شهرستانی هستند که پس فردا می گویند احمدی نژاد تنهای رئیس جمهوری بود که آمد به ما سر زد و به او رآی می دهن.

حرفی بزنیم که همه مردم بفهمند، نه اینکه شلوغش کنیمو چیز ی بگیم که فقط چند نفر بفهمن د

شرمنده این که خودش شد یک پست، فقط می خواستم یک کامنت بزارم ;)

Dorfak said...

برای مریم :
من از نوشته شما اینگونه فهمیدم که این شرایط را هنوز مناسب اعتراض نمی دانید. یعنی در واقع اعتراض تنها در مقابل انسان فهیم چاره ساز خواهد بود و در شرایط امروزی هیچگونه اش هیچ اثری ندارد.
من اینرا قبول ندارم. واقعا اعتراض به انسان غیر منطقی هیچ اثری ندارد؟ من می گویم اثر دارد ولی بسته به بزرگی اعتراض.
پیش زمینه بزرگ شدن اعتراض آگاهی است و راه حلش مثل همان کار دکتر حسابی است.
برای جامعه امروز چه پیشنهادی دارید؟

iran said...

salam
veblage jalebiye agar bahs beshe baraye har post
ba khondane avalin jomleye matn in soal baram pish omad ke sorate masale chiye ?mobareze va dar band bodan baraye chi? hadaf chi hast ke barash mobareze konand va hadafe mokhalefan va angizeye anha dar in mored chiye? fekr mikonam avvval inaro kamel matrah konid bad beshe natije gereft ke chera hazinei baraye mokhalefat ba mokhalefan mipardazand . montazere javabeton hastam

iran said...

salam
ba khondane matneton avvalin soali ke baram pish omad in bod ke sorate masale chiye?
mishe lotfan rajeb be eslahat ahdafe motarezin sohbat konid avval begid chi mikhand bedast biyarand ke nadarand va chera beheshon nemidand va mokhalefat mikonand? fekr mikonam bad beshe javabe in soalo dad ke chera baraye mokhalefat hazine mikonand montazere javabeton hastam

Anonymous said...

اعتراض مستقیم و کلامی تنها برای انسانی که برای اصلاح رفتارهایش مصممم است اثر خواهد داشت
آره نظرم اینه،
ولی خوب منم همین رو می گم که باید آگاهی های رو زیاد کرد
یعنی کسی که اعتراض می خواد بکنه باید آگاه باشه و آگاهی یعنی قدرت، یعنی دیگه هر کسی نمی تونه بهت زور بگه،
اگر قرار باشه هر کسی به سهم خودش در با ظلم مبارزه کنه و سکوت و انفعال رو انتخاب نکنه، من شخصا اروش دکتر حسابی ها رو ترجیح می دم، که به دنبال درست کردن ریشه هاست.

اعتراض های معمول جامعه ما، به نظر من بیشتر شبیه به پرداختن به شاخه ها و برگ هاست، وقتی ریشه خرابه هر چقدر هم به ساقه و برگ برسی قصه همونیه که بود.

شما ببین که ما از کی می خوایم درست بشیم و نمی شه، مگر موضوع فقط مربوط به این چند ساله است،

سید جمال، اقبال، امیرکبیر، مشروطه
همیشه یک سری آدم هایی بودند که می خواستند جامعه رو درست کنند اما چرا اثرگذار نیست.
من جوابش رو نمی دونم.